اندر احوالات مامانی در روزهای پایانی
سلام عشق مامان این روزهای پایانی هم به لطف خدا دارن سپری میشن و حال منم خداروشکر خوب خوبه.چندروز پیش عروسی بودیم یادت که میاد پسرم تو اصلا تکون نمی خوردی!فکر کنم داشتی از موزیک و رقص میهمانان لذت می بردی. همه فامیل با دیدنم ازم می پرسیدن پسر طلا کی میاد وکلی قربون صدقت می رفتن.الهی من فدات بشم که نیومده اینهمه عزیزی.مادر داماد(عمه ام)گفت انشاالله عروسی پسرت کلی با گفتن این جمله خندیدم چون تصور می کردم مادرشوهر شدم.کلی هم هوای منو داشتن بارداری این حسنم دارها که همه مواظبتن. کلاسهای آموزشی که بیمارستان گذاشته رو هم دارم شرکت می کنم خیلی مفیدن چون من که تجربه بچه داری ندا...
نویسنده :
مامان سمی
11:24