روزهای خاکستری
پسرم می خوام از این 30 روزی که گذشت بگم و اینکه چرا دیر وبلاگتو به روز می کنم و دیگه مثل سابق شرح وقایع نمیدم! همونطور که قبلا برات گفته بودم مامان بعد زایمان یکم دچار افسردگی شد و حس و حال به روز کردن و نوشتن مطلب تو وبلاگتو نداشت(بزرگ که شدی متوجه میشی این حالت بعد زایمان طبیعیه و فقط مامانت دچار این حالت نشده بوده)بنابراین تحت نظر یک دکتر مجرب شروع کردم به مداوا البته اینم بگم پسرکم که این مدت خونه مامانی بودم آخه خونه خودمون نمی تونم بمونم(چون تنها هستم و تنهایی بیماری رو تشدید می کنه)ازهمین جا قدردان زحمات پدرومادر خوبم هستم که دلسوزانه برای منو تو زحمت می کشن .درسته که خونه ماماتی به من و تو خیلی خوش می گذره ...
نویسنده :
مامان سمی
19:36