شاهزاده ما،سید آرتین جونیشاهزاده ما،سید آرتین جونی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

✿آرتین جونی دردونه پاییزی ما ✿

متاسف برای برخی از انسان نماها

خداروشکر وبلاگ اون آدم روانی که حتی عکس آرتین منم گذاشته بود جزو بچه های پرورشگاهی(نوشته بود همه این بچه ها والدینشون مردن و یا سر راه گذاشته شدن) حذف شد.دوستان عزیز بهتره کد راست کلیک ممنون رو تو وبلاگتون قرار بدین تا نتونن از عکس بچه های خوشگلتون اینطوری سواستفاده کنن. آدرسشم:www.parvareshgah.niniweblog.com بود ...
1 اسفند 1391

زیستن بدون فرزندم هرگز

برای خندیدن وقت بگذارید ... زیرا موسیقی قلب شماست. برای گریه کردن وقت بگذارید ... زیرا نشانه یک قلب بزرگ است. برای زندگی کردن وقت بگذارید ... زیرا زمان به سرعت می گذرد و هرگز باز نمی گردد. ماموریت ما در زندگی«بدون مشکل زیستن» نیست،«با انگیزه زیستن»است. بهانه خندیدمان،موسیقی آرام بخش قلبمان،بهانه گریستنمان از فرط شوق،انگیزه زیستنمان: تو هستی آرتینم ...
27 بهمن 1391

مدل خوابیدن آرتینم

 قندکم از وقتی که یاد گرفتی دمر بشی هر از گاهیم به همون صورت یعنی به روی شکم می خوابی البته من زیاد نمیذارم تو اون حالت بمونی با وجود اینکه خیلی دوست داری،آخه دستهای نازت هنوز خیلی کوچولوه و تحمل سنگینی صورتتو نداره و درد می گیره عروسکم(راستی مامان هم اون مدل خوابو خیلی دوست داره و بیشتر وقتها این مدلی می خوابه،پس مشخص شد از مامان به ارث بردی گل نایابم). الهی فدات بشم که جای انگشتهای کوچولوت رو صورت خوشگلت مونده    ...
26 بهمن 1391

شکلک درآوردن آرتی جونم

پسر خوشگلم جدیدا  یاد گرفتی با لبهات شکلک دربیاری،اولین بار اینکارو خونه مامانی که بودیم بغل مامانی زهرا انجام دادی و مارو غرق خنده کردی و منم فوری ازت چندتا عکس گرفتم تا برات به یادگار بمونه .الهی مامان قربون خودتو اون لبهای نازت بشه شیرینکم. شکار صحنه های ناب:   دیونتم به خدا ...
23 بهمن 1391

مسابقه وبلاگی

  آرتینم خاله نیکو(دخترخاله مهربون  کسری کوچولو )مامان رو به مسابقه وبلاگی چرا وبلاگ نی نی هامونو دوست داریم دعوت کرده،ممنون نیکوی عزیزم اولین دلیل چون تونستم خاطرات زیبای با تو بودن را از بدو ورودت به این عرصه خاکی،تا زمانی که تو  توانایی نوشتن و به روز کردن وبلاگت را بیابی،ثبت کنم و لحظات زیبای بزرگ شدنت رو به تصویر بکشم. دومین دلیل استفاده و تبادل اطلاعات و تجربیات مامانهای عزیز در زمینه بچه داری و خوندن خاطرات زیبای نی نی های خوشگلشونه. دلیل سوم از طریق وبلاگت می تونم به تمام دنیا بگم تو بهترین و بی نظیرترین هدیه خدا هستی و  حس زیبای مادر بودن رو ا...
19 بهمن 1391

پیش بند

نبات مامان از دیروز برات پیش بند بستم،درسته که پیش بند رو باید زمانی می بستم که به تو عزیز دلم غذا میدادم(بی صبرانه منتظر اون روزم)اما چون دائما دستتو می خوری و آب دهنتم خیلی میریزه رو لباست برای اینکه خدای نکرده از خیس شدن لباست مریض نشی مجبور شدم پیش بند برات ببندم)پیش بند کوتاه اذیتت می کرد چون هربار غلت میزدی می افتاد رو صورت نازت و نمی تونستی بزنیش کنار این بود که این پیش بندو برات بستم، اولش زیاد ازش خوشت نمی اومد و هی می کشیدیش اما بعد بهش عادت کردی و گاهیم تو دهنت می کنیش یا می گیری تو دستت باهاش بازی می کنی.الهی من قربون تو پسر خوشگلم برم(به قول مامانی قربونت برم هر روز هفته).   یکی یکدونم&nbs...
18 بهمن 1391